روزها روزهای بی حوصله گی وتکرار.انگار باید هنوز منتظر بمانم تا رسیدن بهار.
هیچوقت فکر نمی کردم که برای فراموش کردنت اینقدر باید با خودم بجنگم وکلنجار برم؛ آخه من شاید به تو معتاد بودم و چقدر صادقانه باورم نشد که ترکم میکنی.هر چند بعد از تو من با دنیای دیگه ای آشنا شدم.........
خب اومدم اینجا هم با دوستان وهموطنا در تماس باشم؛ تنها نمونم ؛ غافل نباشم تا ببینم چی پیش میاد .نمیدونم چرا به انتظار حادثه ام.