-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 فروردینماه سال 1385 12:17
سپیده این ابر بی ترحم از این هم که سیاه تر بشود ستاره زمین را تنها نمی گذارد پرندگان را خبر کنید جوانه زیر برف به شب عاشقانه نگاه می کند صدای تان را بلند تر کنید بهار به رقص در آمده و سپیده مرا به خانه رسانده است . فریدون گیلانی
-
دو شعر
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1385 18:14
رنگارنگ امیر امیری amir@SiahSepid.com سبز باش و شاد سپید باش و پاک سرخ باش و شعله ور شیر باش و عادل خورشید باش و هماره تابان در سرزمینم ایران ●●● مهتاب شب گلهایت را پر پر می کنند و خروس خوان نسیم را زندانی و آنگاه برای گلبرگ ها می گریند عجبا ...! عطر گل یاس را در تیغ آفتاب دفن می کنند و آنگاه تو می گویی شب را آرام...
-
سال نو مبارک
شنبه 27 اسفندماه سال 1384 11:39
-
دیگران رو...
شنبه 20 اسفندماه سال 1384 19:13
در مورد آدمها نمیشه قضاوت کرد ؛ یعنی خیلی ساده نیست ؛یعنی شاید خیلی از اوقات لازم نیست؛ خیلی از اوقات قضاوت ما سطحی هست.اگه باور نمیکنی ویا قبول نداری؛ پس چرا ما ها که خودمونو بیشتر از همه می شناسیم ومیفهمیم وحتیء با آرزوها وخواسته هامون آشنا هستم؛خودمون را مورد بررسی وقضاوت قرار نمیدیم
-
بگذرد یا نگذرد؟
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1384 16:06
بگذرید ای روز های دیر پا بگذرید ای شام های قیرگون هفته ها و ماه ها و سال ها بگذرید آخر شتابان بگذرید مادر خود را بنامد زودتر آه بشتابید تا فرزند من پر گشاید مرغک بی بال و پر تا به پای خود بیاید سوی من تا که او مرد برومندی شود بگذرید ای ماه ها ای سال ها پایبند ناز و لبخندی شود... آه می خواهم ببینم عاشقش... سرو بالای من...
-
افق دیگر..
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1384 22:45
روزها روزهای بی حوصله گی وتکرار.انگار باید هنوز منتظر بمانم تا رسیدن بهار. هیچوقت فکر نمی کردم که برای فراموش کردنت اینقدر باید با خودم بجنگم وکلنجار برم؛ آخه من شاید به تو معتاد بودم و چقدر صادقانه باورم نشد که ترکم میکنی.هر چند بعد از تو من با دنیای دیگه ای آشنا شدم.........
-
سلام
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1384 01:00
خب اومدم اینجا هم با دوستان وهموطنا در تماس باشم؛ تنها نمونم ؛ غافل نباشم تا ببینم چی پیش میاد .نمیدونم چرا به انتظار حادثه ام.